استاد انوشیروان فروغی، متولد سال ۱۳۳۹ در مشهد و بزرگشده تهران است. او خانوادهای اهل ذوق داشته و خط را ابتدا از پدر و عمویش فراگرفته است. دورههای فوقممتاز را نزد استاد غلامحسین امیرخانی گذرانده، در «ثلث» نزد استاد موحد آموزش دیده و ظرافتهای ثلث و نستعلیق را نزد استاد عبدالرضایی آموخته است.
این هنرمند برجسته مشهدی، جز خط، در هنرهای دیگری هم سررشته دارد؛ اهل موسیقی سنتی است. دستی در ادبیات دارد و بیشتر به سرودن شعر میپردازد. خودش میگوید: «شاید بیش از ۲۰ حرفه بلدم و چند تا از آنها را برای خوشنویسی بهکار گرفتهام.»
فروغی، دانشجوی رشته مهندسی ساختمان بوده است ولی بهدلیل عشق و علاقهای که به خوشنویسی داشته، دانشگاه را رها میکند و خوشنویس میشود.
دو سال زندگیاش را در جبهه گذرانده و چند ترکش هم در تنش یادگاری مانده است. او در بین سالهای ۵۹ تا ۶۳ مسئول تبلیغات سپاه بوده و میگوید که به اندازه موهای سرش برای شهدا کار کرده است؛ یعنی ۳۰ سال عاشقی.
او تاکنون ۵ نمایشگاه انفرادی در کشورهای لبنان، بوسنیوهرزگوین و... برگزار و در بیش از ۳۰ نمایشگاه گروهی داخلی و خارجی ازجمله انگلستان، امارات، هلند، پاکستان و... نیز شرکت کرده است.
همچنین قرآن کریم (دوبار)، صحیفهسجادیه و مفاتیحالجنان را به خط نسخ ایرانی کتابت نموده. از دیگر فعالیتهای این خطاط برجسته شهرمان، میتوان به خوشنویسی داخل رواق صحن جمهوری اسلامی (به خط ثلث و کوفی) و کتیبههای «ربّنا» در حرم مطهر رضوی، سنگ یادبود مزار رودکی (تاجیکستان) و رنگ کردن خط سنگقبر مطهر امامرضا (ع) اشاره کرد.
همچنین کسب عناوینی ازقبیل رتبه نخست خط شکسته در مسابقات بینالمللی ترکیه در سال۱۹۹۴ که عنوان خطاط برتر جهان اسلام را به او منتسب کرد و رتبه سوم نستعلیق در سال۱۹۹۸ در همان مسابقات و دریافت گواهینامه بینالمللی از سازمان کنفرانس اسلامی در دو رشته خوشنویسی، در کارنامه هنری وی دیده میشود.
استاد فروغی از روز نخست نوروز ۱۳۹۵، همراه با همسرش در بازارچه فیروزهای حضور داشته است و میزبان مجاوران و زائرانی است که برای بازدید از هنرش، به غرفه او مراجعه میکنند.
بازارچه فیروزهای که از ابتدای فروردین تا پایان آن در عرصه میدان شهدا برپاست، مکانی برای نمایش آثار هنرمندان مشهدی فراهم کرده و نخستین بازار هنری و سوغات فرهنگی مشهد نیز محسوب میشود.
این مدرس انجمن خوشنویسان مشهد، اینبار در کنار همسر هنرمندش در گفتگو با شهرآرامحله، از دغدغه حضورش در این بازار میگوید و نقدها و پیشنهادهایی به مسئولان فرهنگی شهرمان دارد؛ حرفهایی که هم بوی رضایت و هم انتقاد دارد و اگر مسئولان به آن جامه عمل بپوشانند، باعث اعتلای هنر و آبروی شهرمان خواهد شد.
فروغی دورههای فوقممتاز را نزد استاد غلامحسین امیرخانی و «ثلث» را نزد استاد موحد آموخته است
انوشیروان فروغی کسی است که نامش برای بسیاری از هنرمندان و هنردوستان مشهد و حتی کشور آشناست. او از شهروندان قدیمی محله پروین اعتصامی است که حالا در منطقه دیگری از شهر ساکن شده است، اما هنوز کارگاهش که پر از نقش و خط است، در منطقه ما و محله طرق پابرجاست.
او که همواره از عشق به هنر و خوشنویسی سخن میگوید، اینبار نیز سر حرف را این گونه باز میکند که؛ «میگویم و از عقده برون میآیم. من به هنر خیلی مثبت نگاه میکنم و علت اینکه در این سالها دوام آوردهام، این است که از درون به این کار عشق میورزم، اما مدیران فرهنگی جامعه دربرابر هنرمندان خیلی ضعیف عمل کردهاند.
یکی از کمترین انگیزهها برای کسی که میخواهد راهش را در این مسیر ادامه دهد، پیشرفت مالی است. تقریبا میشود گفت که سالهاست هنر و هنرمندان از نظر امکانات به قهقرا رفتهاند و شرایط اقتصادی بد، یکی از علتهای این به عقب رفتن است.
در طول سالها بسیاری از هنرمندان حتی از پس اجاره مغازههایشان برنیامدند و کمکم مغازهها را تعطیل کردند و کارگاهها را از حاشیه خیابان به کوچههای فرعی بردهاند. برخی نیز کارگاههایشان را بهعلت ورشکستگی جمع کرده و برای ارتزاق خانوادهشان به شغلی غیرمرتبط با هنرشان روی آوردهاند.
اگر من همچنان در زمینه خوشنویسی فعال هستم، به این دلیل بوده که تا حدودی خاطرم از معیشت خانوادهام جمع بوده است؛ البته با همه استقامتی که کردم، باز هم نتوانستم جایی در مرکز شهر برای خودم دستوپا کنم و درحالحاضر کارگاه جمعوجوری در طرق برپا کردهام که نداشتن سرمایه، اصلیترین دلیل رفتنم به این محله است.»
با این همه فروغی، برپایی بازار فیروزهای را طلیعه خوبی میداند و میگوید: برپایی این بازار برای نخستینبار، اگرچه خیلی دیر، اقدام مبارکی است. امیدوارم این کار استمرار پیدا کند و ارادهای برای دنبال کردن آن باشد.
دغدغه این روزهای فروغی، فقط هنر خودش نیست؛ هرچند که میگوید: خوشنویسی، هنری است که تبلیغ انقلاب اسلامی با آن بوده ولی بهشدت با بیمهری مسئولان فرهنگی روبهرو شده است.
او به جنبههای جمعی هنر و محترم شمردن همه هنرمندان میاندیشد و اینکه؛ «اگر شما به یک نفر حیات معنوی بدهید، گویا همه انسانها را از ابتدای خلقت تا انتها زنده کردهاید و هنرمند، این کار را انجام میدهد.
من میخواهم به مسئولانی که این بازار را برپا کردهاند، پیشنهادی بدهم؛ ما در سطح شهر مشهد مکانی نداریم که محل تجمع هنرمندان شاخص شهرمان باشد؛ جایی برای تجمع ترازاولهای همه رشتههای هنری و تبادل تجربههایشان.
بهتر است برای ایجاد چنین مرکزی که میتواند آبروی شهر مشهد را بخرد، شهرداری غرفهها را به هنرمندان واگذار کند و بگذارد که اینجا هنرسَرا شود. شهرداری بیاید و ذهن هنرمند را از دغدغه اجاره مغازه و تامین مکانی برای عرضه هنرش خالی کند تا او با اطمینان خاطر به عشقش برگردد و رسالتش را انجام دهد.
این واگذاری تملک برای هنر باشد تا مادامی که هنرمند در قید حیات است. این اقدام در مقابل برخی هزینههایی که شهرداری متحمل میشود، هیچ است. امامعلی (ع) میفرمایند: «شما اول حق را بشناسید، بعد اهلش را خواهید شناخت.»
مسئولان ما باید بیایند و هنرمندان را دقیق کارشناسی کنند. وقتی خبره و زبده هر کاری را شناختند، به او بها بدهند و برایش احترام قائل شوند، حتی اگر دیدند هنرمندی توان انجام کاری را ندارد، غرفهاش را بگیرند و بدهند به هنرمندی که استحقاقش را دارد.
با وجود همه رضایتی که از این اقدام خوب شهرداری دارم، باید بگویم اکنون روغن ریخته را نذر امامزاده کردهاند. غرفهها که آماده بوده و هنرمندان هم که استقبال کردهاند و پذیرفتهاند که برای یک ماه بیایند و هنرشان را به نمایش بگذارند.
این کافی نیست؛ استمرار این حرکت، ارزشمند خواهد بود. در غیر اینصورت فقط وقت هنرمندان را گرفتهاند؛ چون ما در مدت یک ماه برپایی بازار فیروزهای، فروش درخورتوجهی نداشتیم و ازطرفی هم فرصت برای آموزش به علاقهمندان کم بود و نمیتوانستیم روی این بعد از حضورمان برنامهریزی کنیم.
خیلیها میآیند برای آموزش و من در جواب آنها میگویم فقط یک ماه اینجا هستم و در این مدت نمیتوانم شرایط آموزش را فراهم کنم.
به علاوه نقدی که من بر بازار فیروزهای دارم، این است که این کار خوب و شایسته را بدون مشورت با هنرمندان انجام دادند؛ از انتخاب نام بازار که منحرفکننده و نامناسب است، گرفته تا گردهم آوردن هنرمندان. در حال حاضر برخی کسانی که اینجا غرفه دارند، پیشینه هنری ندارند و کارهای بسیار نازلی عرضه کردهاند.
امامصادق (ع) میفرمایند: «بهترین برادران من کسی است که عیبهای من را برایم هدیه بیاورد.» ما پیرو چنین انسان والایی هستیم. اگر به این جمله عمل کنیم، مملکت ما گلستان میشود و همه به سمت کمال میرویم.
متاسفانه نام بازار، بازگوکننده همه فعالیتهای دایر در آن نیست. شما تصور کنید مسافری به مرکز شهر آمده و متوجه میشود که در اینجا بازار فیروزهای برپا شده است. او چه فکری میکند؟ چند درصد به ذهنش خطور میکند که میتواند در اینجا با آثار خوشنویسی و صنایع دستی هم روبهرو شود؟ او میانگارد که فقط فیروزه میبیند و باید فیروزه بخرد.»
خوشنویس مطرح شهرمان میگوید: من عاشق هنرم هستم و همه زندگیام را به پای آن گذاشتهام. درحالیکه در دانشگاه رشته مهندسی ساختمان میخواندم، سال دوم دانشگاه را رها کردم و شدم خوشنویس و این هنر را رها نخواهم کرد. در این سالها که سیوچندسال به طول انجامیده است، با عشق کار کردهام و از پانزدهسالگی خط مینویسم.
در مدت حضورم در بازار فیروزهای، مسئولان اینجا را بسیار مودب و فهمیده ارزیابی کردم ولی کارآگاه نیستند. حضرت رسول (ص) میفرمایند: «در انجام دادن امور با مؤمنان، مشورت و تبادلنظر کن»، ولی اینجا هرکس که بیشتر حرف میزند، اینها بهسراغ او میروند. در اینمدت هیچکس نیامده است بپرسد که شما نظری دارید یا نه؟ قبل از تشکیل بازار هم جلسهای برگزار نشده و اگر هم شده، من خبر نداشتم.
این استاد خوشنویسی به ویژگیهای قرآنی که خوشنویسی کرده و با اینکه آن را به زیباترین خط نوشته است، روی طاقچه خاک میخورد، اشاره میکند و میگوید: بانی کتابت این قرآن، کشاورز نمونه ایران، آقای طباطبایی است ولی بهدلیل ورشکستگیاش هنوز نتوانسته است آن را چاپ کند. این قرآن را به خط نسخ ایرانی کتابت کردهام.
از نگاه من این خط، ظرفیت بسیار خوبی برای کتابت قرآن دارد. این گفته نیز تنها یک ادعای توخالی نیست، بلکه برای آن دلیل دارم و حاضرم آن را به اثبات برسانم، اما من نمیدانم بودجههای قرآنی کجا میرود. متاسفانه بهدلیل سرمایهگذاری نکردن، این خط نتوانسته جایگاه لازم را در کتابت قرآن در جهان اسلام بهدست آورد.
او ادامه میدهد: درباره توانایی خط نسخ ایرانی همین اندازه باید بگویم که برخی استادان عرب به امتیازهای این خط واقف هستند و برای مثال استاد ناجی زینالدین در یکی از کتابهای معروفش، بخشی از خط نسخ استاد نیریزی را آورده که زیبایی آن باعث مسرت وی شده بود.
فروغی با بیان اینکه خط نسخ ایرانی از طریق حکومت رواج پیدا میکند، میگوید: بعد از اتمام کتابت قرآن با خط نسخ ایرانی، تعدادی از رسانهها با من مصاحبه کردند و علت چاپ نشدن قرآن را پرسیدند. بعد از آن از دفتر مقام معظم رهبری تماس گرفتند و صحبتهایی شد ولی هنوز این قرآن چاپ نشده است.
این مدرس خوشنویسی بیان میکند: وقتی در هنر ایران، خط ایرانی بسیار خوبی وجود دارد، چرا نباید از خطی، چون نسخ ایرانی در کتابت قرآن بهره ببریم؟ چند سال پیش مقام معظم رهبری قرآنهایی به خط نسخ ایرانی به برخی اهالی فرهنگوهنر اهدا کردند.
این رفتار باید در تمامی بخشهای کشور ادامه پیدا میکرد؛ چون وقتی ما ادعای جهانی شدن خط نسخ ایرانی را داریم، در ابتدا باید خود به آن خط توجه نشان دهیم. نکته دیگر اینکه سرمایهگذاری در این حوزه (رواج خط نسخ ایرانی در کتابت قرآن) بدون شک نتایج ماندگاری خواهد داشت؛ هرچند برای به ثمر نشستن این امر، باید زمان کافی صرف شود تا نتیجه مطلوب بهدست آید.
* این گزارش سه شنبه، ۲۴ فروردین ۹۵ در شماره ۱۸۸ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.